داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می فروخت

ساخت وبلاگ
نرگس آتش پرستی داشت شبنم می فروخت

با همان چشمی که می زد زخم مرهم می فروخت


زندگی چون برده داری پیر در بازار عمر

داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می فروخت


زندگی این تاجر طماع ناخن خشک پیر

مرگ را همچون شراب کهنه کم کم می فروخت


در تمام سالهای رفته بر ما روزگار

شادمانی می خرید از ما و ماتم می فروخت


من گلی پژمرده بودم در کنار غنچه ها

گلفروش ای کاش با آنها مرا هم می فروخت

مددكار اجتماعي...
ما را در سایت مددكار اجتماعي دنبال می کنید

برچسب : داشت,یوسف,مشتی,عالم,فروخت, نویسنده : arminbabaia بازدید : 83 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 11:19