مددكار اجتماعي

متن مرتبط با «عشق اجاره ای» در سایت مددكار اجتماعي نوشته شده است

عشق خاکستریست

  • عشق خاکستریسرتکان دادی که یعنی که حرفهایت سرسریستمن چه دانستم که عشق هم با تاسف رفتنیستمن چه دانستم که رنگ عشق هم خاکستریستچشمه لبخندها هم عاقبت خشکیدنیستبه خیالم آسمان شب همیشه دیدنیستیعنی قتل ستاره با شهاب بخشیدنیستگفتمش شاید بگوید از سر ناباوریستبازی عشق و دلم هم کافریستکاش می شد گفت که زندگی هم سرسریسترنگ عشقم آخرش خاکستریست, ...ادامه مطلب

  • اسیر بی عشق

  • ای کاش دلم اسیر و بیمار نبوددربند نگاه او گرفتار نبودمن عاشق و او زعشق من بیخبر استای کاش دل و دلبرو دلدار نبود... ., ...ادامه مطلب

  • هر که از عشق مبرا بشود، متهم است

  • مثل کوهیم و از این فاصله هامان چه غم استلذت عشق من و تو، نرسیدن به هم است ما دو مغرور، دو خودخواه، دو بد تقدیریمعاشقی کردن ما شرح عدم در عدم است مثل یک تابلوی نیمه ی نفرین شده ایدست هر کس که به سوی تو بیاید، قلم است عشق را پس زدی ای دوست، ولی پیش خداهر که از عشق مبرا بشود، متهم است . می روی، دور نرو، قبل پشیمان شدنتفکر برگشتن خود باش و زمانی که کم است قبل رفتن بنشین خاطره ای زنده کنیم بنشین چای ب,مبرا,بشود،,متهم ...ادامه مطلب

  • عشق قشنگ است ولی …

  •   بچه ها عشق قشنــگ است ولـیسهم عاشق دل تنــگ است ولـی بین معشـــوقه و عاشــــق گه گـاهزندگی صحنه ی جنــگ است ولـی دل معشـــــوقه و عاشـــــق با هـممثل آیینـــــه و سنــــگ است ولـی با سیــــاهی و سفیــــــدی ترکیـبعشق یعنی که دو رنگ است ولی درد بسیــــار شکســــت عشقـــیبدتـــــــر از زخم پلنــــگ است ولـی دوستــــــانم همه تان می دانیــــــدعشق بی زور تفنـــــگ اسـت ولـی خودمـــــــا,قشنگ ...ادامه مطلب

  • بی خودتر از اینم کن

  •  راز آن چشم سیه گوشه ی چشمی دگرم کنبی خودتر از اینم کن و از خود به درم کن یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستمیک جرعه ی دیگر بچشان، مست ترم کن غزل چشم دو دلم اول خط نام خدا بنویسمیا که رندی کنم و نام تو را بنویسم همه یک گفتم و دینم همه یکتایی بودبا کدامین قلم امروز دوتا بنویسم ,خودتر,اینم ...ادامه مطلب

  • ( لحظه های آخرین انتظار)

  • گــوش کــن ای یـار خوب ومهــربـان                          بـشـنــو ازمـن قــصّـه هـای ایـــن وآنآهـــمـــا ن بـا درد هــا آمــیــــخــتـــه                             بـرگ عــشـق ازهـر درخـتی ریخــتـه رشـته هـای بـرگ گُـل ازهم گسیـخت                           گـوبـه گـلبـانـگ چـمـن بلـبـل گریخـت خ,لحظه,آخرین,انتظار ...ادامه مطلب

  • وای از این افسرده گان فریاد اهل درد کو؟

  • وای از این افسرده گان فریاد اهل درد کو؟ دور از تو هر شب تا سحر گریان چو شمع محفلم همچو مجنون گفتگو با خویشتن باید مرا عیبجو دلدادگان را سرزنش ها میکند زندگی بر دوش ما بار گرانی بیش نیست عاشق از تشویش دنیا و غم دین فارغ است مردم از درد و نمی آیی به بالینم هنوز تو را خبر ز دل بی‌قرار باید و نیست نداند رسم یاری بی وفا یاری که من دارم ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خویشم کند چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام,وای از این افسردگان فریاد اهل درد کو؟ ...ادامه مطلب

  • عشق

  • استاد فاضل نظری .... هــــــم دعـــا کـن گره از کار تو بگشايد عشق      هــــــم دعـــا کــــن گره تـازه نيــــفزايـد عشق        قـايقـــي در طلـــب مـــوج بــــه دريـــا پيوست        بايـــد از مــــرگ نترســـــيد ،اگـــــر بايد عشق       عــــاقــبـت راز دلــــم را بــــه لبــــانـــش گفتم       شايد اين بوسه به نفرت برسد ،شايد عشق       شـمع افــــروخــت و پــروانـــــه در آتش گل کرد       مــــي توان ســـوخت اگــر امـر بفرمايد عشق       پيلــــه ي عشق مـــن ابــــريشم تنهايي شد       شـمع حـق داشت، به پروانه نمي آيد عشق ,عشق,عشق بازی,عشق النساء,عشق ممنوع,عشق ودموع,عشق اجاره ای,عشق من,عشقم,عشق یعنی,عشق ودموع الجزء الثاني ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها