مددكار اجتماعي

متن مرتبط با «مولانا شعر» در سایت مددكار اجتماعي نوشته شده است

شعر مریم

  • شعر مریم هــــــــــمـــــه دنیای مـــــــــــــن نگاه مـــــــــــــریــم@};-   مــــیشینم یه عـــــــــمری چـــــــشم براه مـــــــریـم @};-   مــــــــنو مـــــــــــیرســـــــــــونه تا شبای رویـــــــــــا @};-   چـــــــــــــهره ی قـــــــــشنگــو مثل مـــــــاه مـــریم @};-   دلــــــــــــــــــــم آروم نداره بـــــــــــــــی قــــــــــراره @};-   گـــــــــــــــــریه هـــــرشـــ,مریم ...ادامه مطلب

  • شعر از: فریدون مشیری

  •  گفت دانایی که: گرگی خیره سر،   هست پنهان در نهاد هر بشر!   لاجرم جاری است پیکاری سترگ روز و شب، مابین این انسان و گرگ   زور بازو چاره ی این گرگ نیست صاحب اندیشه داند چاره چیست   ای بسا انسان رنجور پریش سخت پیچیده گلوی گرگ خویش   وی بسا زور آفرین مرد دلیر هست در چنگال گرگ خود اسیر   هر که گرگش را در, ...ادامه مطلب

  • شعر از محمد سلمانی

  • اگر چه بين من و تو هنوز ديوار استولى براي رسيدن، بهانه بسيار استبر آن سريم كزين قصه دست برداريممگر عزيز من! اين عشق دست بردار استكسى به جز خودم اى خوب من چه مى داندكه از تو - از تو بريدن چه قدر دشوار استمخواه مصلحت انديش و منطقى باشمنمي شود به خدا، پاى عشق در كار استتو از سلاله ى‌سوداگران كشميرىكه ش, ...ادامه مطلب

  • مولانا

  •   با آن که می‌رسانی آن باده بقا را بی تو نمی‌گوارد این جام باده ما را مطرب قدح رها کن زین گونه ناله‌ها کن جانا یکی بها کن آن جنس بی‌بها را آن عشق سلسلت را وان آفت دلت را آن چاه بابلت را وان کان سحرها را بازآر بار دیگر تا کار ما شود زر از سر بگیر از سر آن عادت وفا را دیو شقا سرشته از لطف تو فرشته طغرای تو نبشته مر ملکت صفا را در نورت ای گزیده‌ای بر فلک رسیده من دم به دم بدیده انوار مصطفا را چون بسته گشت راهی شد حاصل من آهی شد کوه همچو کاهی از عشق کهربا را از شهر دین چون مه اردبيل هست آگه بشنو دعا و گه گه آمین کن این دعا را   مولانا ,مولانا,مولانا العاشق,مولانا كورتش,مولانا طارق جمیل,مولانا عبدالحمید,مولانا شعر,مولانا رومی,مولانا العاشق الحلقة 1,مولانا ویکی,مولانا العاشق الحلقة 25 ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها